دهان
دهانی که بی موقع باز می شود
| ||
|
روزگاری بود که مردمان زندگی را بیشتر دوست می داشتند؛ تا مرگ. یاد باد آن روزها یاد باد... جواب لبخند تو را لبخند جواب بود و دیدن طلوع خورشید را در سپیده دمان همه خواهان بودند. دوست داشتن قاعده ای نداشت؛ این خود کم قاعده ای نبود. پیشترها من بودم و خیالت حالا نه من منم، نه این خیال، خیالت. دلم نه برای گذشته، برای تو تنگ است. اما نم نَمَک تصویر تو دارد از خاطرم محو می شود گرچه یاد تو هنوز از اهالیه هم پرسِگی های منست؛ بیشتر از قبل. حالا دیگر تو نه یکی، که یک جهانی هر که را می بینم، خیال "مبادا که تو باشی"ها تکرار می شود جهان همه تکرار توست و همین برای جهان کافیست.
نظرات شما عزیزان:
سلام ممنون که به وبم سر زدی.وب قشنگی داری.منم لینکت کردم
سلام
لینک شدی
سلام
بلاگ پر محتوایی داری آفرین موفق باشی اگه دوس داشتی با نام بهونه بلینک و خبرم کن تا بلینکمت
با عرض سلام لينك شما تاييد شد براي ديدن لينك خود و تعداد بازديد هاي انجام شده به آدرس زير مراجعه كنيد .
http://www.greenskin.ir/link-1.html براي پيدا کردن لينک خود به صفحات ديگر مراجعه کنيد . ----------------------------------------------- با تشكر قالب سبز |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |